نتایج جستجو برای عبارت :

ول کنم به چشاش اتصالی کرده!

 
گاهی خدا هم که دلش میشه تنگ
اشک چشاش میاد با ریتم و آهنگ
فرشته های حمل بارون میگن:
تو دل ابر میکشه پنجه و چنگ
 
بارون یعنی دل خدا شکسته
اشک فراوون به چشاش نشسته
میگن دعا زودی میشه اجابت
تا وقتی درب رحمتش نبسته
 
هق هق اون صدای تُندراشه
گویی خدا سرش رو زانواشه
بحق دونه دونه های بارون
هیچ عاشقی بی یاورش نباشه
 
میباره تا آروم بگیره درداش
دل میده بر حال دل عاشقاش
دلش سبک که میشه بعد اشکاش
تندی میشه رنگین کمونه پیداش...
دانلود آهنگ سینا درخشنده چشم مشکی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * چشم مشکی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا درخشنده باشید.
دانلود آهنگ سینا درخشنده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Derakhshande called Cheshme Meshki Man With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه سینا درخشنده به نام چشم مشکی
یه شبم که ماهشو گم کرده تو آسمونا دنبالش میگردهیه چیزی بهش بگید برگرده دست من نیست که دلش از سنگهچش
اگه دیدین یه دختری با لباسای توی خونه ، عبا به سر با موهای پفی و عینک دایره ای شکل یک نایلون صمون دستشه و درحالی که چشاش خواب آلوده داره از کنارتون رد میشه بهش سلام کنید ، چون اون منم که صبحی هوس نیمرو با صمون کرده :))))
*اگر نمیدونید صمون چیه باید بگم سه به هیچ از شما جلوتر هستیم :دی برای اطلاعات بیشتر گوگل کنید .
دانلود آهنگ سینا درخشنده چشم مشکی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * چشم مشکی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سینا درخشنده باشید.
دانلود آهنگ سینا درخشنده به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Sina Derakhshande called Cheshme Meshki Man With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه سینا درخشنده به نام چشم مشکی
یه شبم که ماهشو گم کرده تو آسمونا دنبالش میگردهیه چیزی بهش بگید برگرده دست من نیست که دلش از سنگهچش
۱. Bonding time [+حیف هیکل به این قشنگیت نیس؟] [+ :*یهویی] + آب بازی با شلنگ:دی
۲. حس هوس کردن یه کتاب شعر با احساس [کسی پیشنهادی داره؟] + هوس ازین عینکا کردم که دور چشاش نی داره نوشیدنی دور میزنه توش:دی
۳. حس و حالم خیلی خوبه .. خدایا شکرت بابت همه این روزای خوب ♥ [ماشاالله]
متن آهنگ چقدر عوض شدی بهزاد صادقی
Behzad Sadeghi Cheghadr Avaz Shodi

چجوری دلمو بردی حالا داری بم میگی واسم مردی
مگه میشه اخه که چی شه با این کارا آبروی خودتو بردی
(دل تو به کی دادی فکر کردی که دوست داره
دو روز که نباشی  یکی رو جای تو میذاره
تویی که از عشق و محبتت برام می گفتی
اینو بهت قول میدم که از چشاش می افتی)۲
واسه رفتنت از پیشم یه دلیل بیار
واسه یبارم که شده خودتو جای من بزار
اخه کی میتونه مثل من خاطرتو بخواد
چقد عوض شدی سخت شده حرف زدن باهات.
( دلتو به کی
سوفیا از بچه های کلاسمه . وقتی منو میبینه ، یا هرطوری میشه ، انقد محکم بغلم میکنه و چشاش برق میزنه که فکر میکنم کاش یه روز میتونس همونطور که محکم بغلم کرده نفوذ کنه تو بدنم ، بره تو مغزم و ببینه خاله پریسا همونقد که از بیرون با بقیه مهربونه ، از داخل با خودش تو چه جنگیه . چه تانک و تفنک و تیری ئه که هر روز باهاش شلیک میکنه به خودش . به مخش . به قلبش . فکر میکنم کاش همه چیز ِ دنیای خاله پریسا ، مثل ِ چیزی بود که دنیای سوفیا تصورش کرده . اونقد امن و آروم
امروز خوب بود خودش آخر شب من راضی بودم ولی تماس تصویری خانوادگی با داداش و دیدنش بعد بیست روز بهترش کردولی آخرشب که بعد خیلی وقت مامان رو مثل قدیما بغل کردم و به نفساش گوش دادم خیلی بهتر شد.+بابا هم اومد داداش رو دید و باهاش احوال پرسی کرد و رفت اونطرف وایساد.چشاش دلتنگیشو داد میزد++امروز مث مزه آلبالو خوب و دوسداشتنی بود
Ali Yasini
Engar Na Engar
#AliYasini
رد که میشی از اینورا تند میزنه قلبم
یجوری میخوامت که نمیخوام هیشکیو بعدا
همش لجبازی داری تو منو بد بازی دادی
 نمیدونی با اون چشات بد نازی داری
همش لجبازی داری تو منو بد بازی دادی
 نمیدونی با اون چشات بد نازی داری
از دست این اداهات وای ای وای 
میبینی منو ولی خب انگار نه انگار
از دست این اداهات وای ای وای 
میبینی منو ولی خب انگار نه انگار
اینجوری که توعزیزی واسه دلم هیچکسی نبوده 
اولین دفعه که دیدم با خودم گفتم این همونه
تو
زیباترین،جذاب ترین،خوش هیکل ترین،خوش اخلاق ترین،خنده رو ترین،مهربون ترین رزیدنت زنان دنیا فهمید درس میخونم و امروز تماما از کشیک آفم کرد...!
تصور این میزان از شعور،رحم و مروّت رو از یک رزیدنت زنان نداشتم.شگفت زده ام کرد لعنتی جذاب...
+قبلترها نوشته بودم یک رزیدنت ارتوپدی خیلی بداخلاق داشتیم که به یکی از رزیدنت های زنان پیشنهاد ازدواج داده و طرف قبول نکرده.ایشون همون طرف هستن...الهه ی زیبایی که باید گذاشتش توی تُنگ شیشه ای و فقط بهش نگاه کرد...
 
گاهی خدا هم که دلش میشه تنگ
اشک چشاش میاد با ریتم و آهنگ
فرشته های حمل بارون میگن:
تو دل ابر میکشه پنجه و چنگ
 
بارون یعنی دل خدا شکسته
اشک فراوون به چشاش نشسته
میگن دعا زودی میشه اجابت
تا وقتی درب رحمتش نبسته
 
هق هق اون صدای تُندراشه
گویی خدا سرش رو زانواشه
بحق دونه دونه های بارون
هیچ عاشقی بی یاورش نباشه
 
میباره تا آروم بگیره درداش
دل میده بر حال دل عاشقاش
دلش سبک که میشه بعد اشکاش
تندی میشه رنگین کمونه پیداش...
 
رفتم سوپر مارکت خرید کنم. دختری رو که چهار سال قبل همدیگه رو دوست داشتیم و جدا شده بودیم رو دیدم .
دست یکی رو گرفته بود وخلاصه فضای رومانتیکی داشتن ، وقتی منو  دید به یه بهونه ای اومد کنار دستم وایساد گفت ببین من با نامزدمم ولی تو از وقتی من ولت کردم هیشکی طرفت نیومده!! 
خلاصه!! کم نیاوردم!! 
منم یه پنجاهی در آوردم دادم به فروشنده گفتم یه بسته پوشک سایز بچه دوساله بده و هیچی بهش نگفتم و اومدم بیرون . بنده خدا  دختره داشت چشاش از کاسه در می اومد
خلا
خیلی وقته که تصمیم گرفتم بهت فکر نکنم
که دلیل رفتاراتو بفهمم
که سر در بیارم از حرفایی که بنظرم رنگ و بویی داشتن
نفهمیدم
و بنظرم هیچوقت قرار نیست بفهمم
تصمیم دارم این دوماهِ پیشِ رو
تو رو حذف کنم و درسمو بخونم مطلقا ..
چون تو اگر یه زمانی برام فکر آرامش بخشی بودی و خودم خواستم بیای وسطِ بازی های ذهنم
الان هر چیزی هستی جز آرامش
.
.
.
خودمو دور کردم از چشمات
که بیفته تَبِت از آغوشم
از همون شب موهام سفید شد و
از همون شب سیاه می‌پوشم
ترک کردم ‌هوای مر
مادر رضایی مادرم کرونا گرفته.........
تستش مثبت شده
مادر نگرانه
دیشب تا دو بیدار بود
هرشب خواب مادرمو میبینم
این حقم نیست بخدا
که بعد از هر خوابی زجرکش شم که ندارمش
که مادر واقعی من نیست
که باید در ارزوی اغوشش بسوزم
ماه
اخ ماه!
میکشه منو اخر
دیشب بحث دختر بود گفنم میخوای چشاش چه رنگ باشه؟
گفت نمیدونم
گفتم من عسلی دوس
گفت اره چشمای منم عسلیه
دلم رفت واسه این جملش
اخ الهی من دور چشای خوشگلت بگردم
نفس من
چقدر دوسش دارم.......
فکر کنم نزدیکای هفتاد سالش باشه.قلبش از کار افتاده، خیلی وقته مریضه.تقریبا از پونزده سال پیش شروع شد، این اواخر بدتر شده، مخصوصا سال گذشته.چند وقت پیشا که دیدمش، اسکلت شده بود.چشاش گود و یه وضعی اصلا.. .الان دیگه بی هوشه.دکترا گفتن کاری نمی تونن بکنن.به هوشم فکر کنم قرار نیست بیاد و یه چیزی شبیه مرگ مغزیه و وصله به دستگاه.فلذا چند روزی کم هستم، اگه اومدید و نبودم بدونید چرا و چگونه.
دانلود آهنگ جدید هویار به نام خواهر
Текст песни khahar Hooyar
یه خواهری دارم که هیچکی ندارهУ меня есть сестра, у которой ничего нет
از توو چشاش هرشب میباره ستارهТвои глаза полны звезд каждую ночь
دل بیقرار تو این دنیا کنار تو عشقه

ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید فرهاد اسدیان به نام مثل تو
Текст песни Mesle To Farhad Asadiyan
چشاش افسانه شد یه تیکه پریزاده شدЕго глаза стали легендарными, его разрывали на части
دل مارو روبود شمعمو پروانه شدМое сердце колотилось
لباشو پس گرفت ازم بسکه زخم زبون نزن

ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید علیرضا غفرانی به نام جنون
Текст песни Jonoun Alireza Ghofrani
من دوباره شدم اونی که بیقرارهЯ тот, кто снова беспокойный
سرگذشتو نمیخواد که یادش بیارهОн не хочет, чтобы его историю запомнили
چشاش آسمونه میباره

ادامه مطلب
رقص ترکی و زبان ترکی (استانبولی) بلد باشه فقط واسع #فان بریم یکجای خلوت اهنک ترکی خفن بزاریم ترکی برقصه و اهنگ برام بلند بلند بخونه و منم با چهره علامت سوال نگاش کنم ترجمه  کنه :) 
یا توی راه شمال جاده کندوان توی تونل ها صدای اهنگش زیاد کنه....چشاش ریز کنه بگه حالا وقت چیه؟ وقت جیغعععع.... 
تونل اول  اون جیغ بکشع 
تونل دوم من جیغ بکشم
تونل سوم هردو باهم 

از این اهنگ خفن ها که میگم الان  کانالم گذاشتم :) 
@my_attic 
+دقت کنید فرد مورد نطر در همه حال پایه
اشک تو چشاش جمع شده میگه:حاج آقا! دلم واقعا برا خودش و برنامه هاش سوخت ولی چکار کنم که بیش از دو نفر نمیتونم انتخاب کنم فلانی وفلانی هم آدمای خوب و مظلومی بودن...من اما دلم برا پیرمرد میسوزه که دل ساده ش رو این و اون چطور براحتی برا کسب یه رای به بازی گرفته اند!نمیدونم چطور با این مساله کنار بیان کاندیداهای محترم؟!... خونه پیرمرد و پیرزنی رفته بودم رو دیوار گلی خونه شون هنوز عکس تبلیغی مربوط به سه چهار دوره پیش مجلس چسبونده شده بود!! کنار عکس خانو
دانلود آهنگ جدید رضا معینی به نام بهونه
Текст песни Bahooneh Reza Moeini
دنباله بهونه میگشت که بره من براش بهونشو جور کردمОн искал оправдание для меня, чтобы пойти и соответствовать его оправданиям
هرچقدر میشد باهاش جنگیدم خودمو از نفساش دور کردمСтолько, сколько я мог бороться с ним, я держал себя в стороне от него
توو چشاش ردی از احساس نبود میدونستم داره کم میاره

ادامه مطلب
بچه که بودم هروقت کسی باهام بد رفتاری می کرد،ناراحتم می کرد،سرم داد میزد،مثل بقیه بچه ها گریه نمی کردم...زل میردم تو چشاش،بی لبخند،بی اخم،بی حرف...بعد چند ثانیه زل زدن،بی صدا می رفتم و یه گوشه زانوهامو بغل می کردم،اروم اروم اشک می ریختم...هر وقت کسی میومد پیشم تند تند اشکامو پاک می کردم و لبخند میزدم که فک کنن چیزی نشده...
 
حس می کنم تمام گریه هایی که نکردم جمع شدن تو یجا تو دلم،منتظر وقتی که یهو خودی نشون بدن:)
 
پرسید تا کی میخوای ولنتاین سیگار بکشی؟شاد باش بخند زندگی کن
 
همونطور که پک عمیقی به سیگارم زدم گفتم
 
ولنتاین یعنی چی؟
 
من به روزی که دستای دلبر تو دستام نباشه میگم جهنم نه ولنتاین
 
روزی که با حسرت از خواب یبدار شم دیگه ولنتاین نیست
 
روزی که تمام دار و ندارم بشه یه قاب عکس ولنتاینه؟
 
شبی که تا صبح گریه مهمون چشام باشه میشه بهش گفت ولنتاین؟
 
شاید ولنتاین برای تو روز عشق باشه.شاید از ذوق و شوق ابراز علاقه ت رو پا بند نباشی.شاید ولنتاین و تو
نصف یک بطری حاوی یک مایع سفید رنگ رو یک جا خورم و با دستم اطراف دهنم رو پاک کردم.خیلی وقت بود که آروم و قرار نداشتمیه کابوس دست از سرم برنمی داشتداشتم تنها توی جنگل قدم میزدم با یه تفنگ روی دوشماما عجیب ترین بخش داستان حتی این نبود که من ، چرا پا تووی یکی از ناشناخته ترین جنگل های دنیا گذاشتم.دلیلش معلومهدلیلش اینه که اون چند کیلومتر راه اومده بود و نصف گله ی گوسفندام رو قلع و قمع کرد. عجیب ترین بخشش آینده بود.آینده ای که یه بطری حاوی یک مایع س
دقیقا در مرکزی ترین قسمت اورژانس حشمت،یه آقایی نشسته ،از راه دور اومده..خیلیی دور..سرش کلاه محلی گذاشته. داره اطرافو نگاه میکنه ،باذوق نگاه میکنه ها..ادما رو.. پرستارا رو... ماهارو..بقیه مریضا رو... ،حس میکنم همین که محیطش عوض شده و غرق شده تو این همه شلوغی و داره این همه ادم رنگ و وارنگ میبینه واسش قشنگه..کیف میکنه از دیدن این همه ادم جوروا جور و رنگا وارنگ. حظ میبره از این شلوغی..وسط این بل بشو ،وسط این همه داد و بیداد.. ذوق مرگی تو چشاش و واقعا باو
برای تحویل لیست غایب ها رفتم پایین که دیدمش. اسما، دختر درونگرای خوش چهره ای که ترم پیش شاگردم بود. برای این که زود برگردم به کلاس عجله داشتم اما وقتی بهم سلام کرد ی لحظه مکث کردم و براش با لبخند دست تکون دادم. پنج دقیقه بعد از اینکه به کلاس برگشته بودم، در زدن. فکر کردم از همون غایباس که با تاخیر اومده ولی وقتی در رو باز کردم مسئول موسسه رو دیدم که اسما رو آورده دم کلاس من. گفت «میگه تیچرش شمایین». بهش که نگاه کردم چشاش پر اشک بود. بغلش کردم و گفت
در مورد آدمای حرفه ای یکم حرف بزنیم؟!
من چند وقت پیش حس کردم دوست دارم یه ساز یاد بگیرم و برای همین خیلی اتفاقی و یهویی با لباس بیمارستان رفتم توی بزرگترین سازفروشی این شهر! 
با استرس رفتم جلوی کانتر آقای فروشنده... گفتم سلام قیمت فلان ساز چنده و حرف شروع شد 
آقاهه شروع به حرف زدن کرد نه از اون حرفای مفت نه از اون حرفای آدمای مریض 
بدون نگاه جنسیت زده و یا دید از بالا به مبتدی برام اصول رو توضیح داد 
گفت بدون جاج کردن توضیح داد و من ذره ذره احساس
اگه تا دوشنبه از این هفته ی شخمی زنده و سربلند بیرون اومدم میام مینویسم واستون
 برنامه چیه؟ 
فردا پرسش اون استاد مَرده که انگار دائم الپریوده و هی پاچه می گیره + کنفرانس که تا چند دقیقه پیش مشغول درست کردن پاورش بودم و خودشو هنوز حفظ نیستم
چهارشنبه:کوییز آناتومی سر و گردن
پنج شنبه:کلاس موسیقی که هیچی تمرین نکردم و کلی نت واسه حفظ کردن دارم
شنبه:پرسش اون استاده که جلسه قبل شاکی شدم گفتم من داوطلب بودم چرا ازم نپرسیدی اونم واسم شاخ و شونه کشید
هنوز ده ساعت کامل نگذشته از این که بیرون نرفتم و تو خونه نشستم و حقیقتا تحملم سر اومده-_-باید تا دو ساعت آینده حتما برم و یکم قدم بزنم وگرنه دیوونه میشم،اینم عادت بد منه دیگه،راستی دلم میخواد دوباره برم کتابخونه چون می خوام چند تا کتاب فلسفی جذاب بخرم اما نمیدونم کتابخونه پنج شنبه ها تا ساعت چند بازه،احتمال میدم بسته باشه:(
همین الان به خواهرم گفتم بیا بریم سینما و گفت:نه گفتم چرا؟ گفت:بچه های دانشگاه هم میخوان برن سینما من باهاشون نمیرم...و ه
امروز زیاد حالم خوب نبود و دائم مضطرب بودم....از استرس کنفرانس تا استرس امتحان
همه و همه انرژی من گرفته بود....نه تنها من بلکه همه از برنامه این مدت خسته بودیم...هنوز هم نفهمیدم چه لزومی داره امتحان مستمر قبل از ترم بگیرن؟!!
اما من تا به ویس که صبح شنیده بودم فکر میکردم باز انرژی میگرفتم:)
وقتی که رسیدم خونه خاله بعد مدرسه اولین کار که کردم موبایل برداشتم تا وبلاگ چک کنم...دلم طاقت نداشت بهش پی ام دادم....
دلم میخواست ببینمش، گاهی آدم نیاز داره به کس
من بد عادت شدم
عادت کردم که یکی بهم بگه برام شعر بخون و بفرست
یکی وقتی دارم با یه موزیک میخونم موزیکو کم کنه که صدای منو بشنوه 
یکی تا موهامو باز میکنم بگه موهات وای موهات! نعمت الهیه موهات
عادت کردم یکی زل بزنه تو چشمام و اشک تو چشاش حلقه شه 
عادت کردم یکی هر کار معمولی ای که میکنم بگه عجب صحنه ی لعنتی ای
عادت کردم یکی خیلی منو بخواد
عادت که نه ولی خب وقتی یکی آدمو اونجوری بخواد خواستنای این شکلی دیگه به چشمش نمیاد 
گله نمیکنم از کسی 
من خودم
امشب داشتم از نمایشگاه برمیگشتم به همراه همسر 
طبق عادت که همیشه ماشین بغلی ها رو نگاه میکنم، یهو دیدم چهره راننده ماشین بغلی چه اشناس!!!! 
عهههههه خودشههه؟؟؟ نهههههه؟؟؟
دوست دوره دانشجویی م بود! هم اتاقی 4 سال دوره کارشناسی و یکی از دوستای صمیمی و قدیمی که دقیقا 3 سال بود ندیده بودمش!!! 
هر چی دست تکون دادم متوجه نشد! ترافیک بود و ما اروم موازی باهاش حرکت میکردیم سریع موبایل دراوردم ازش فیلم گرفتم رسیدیم پشت چراغ قرمز و هر دو مون کنار هم وایسا
بعد چند دقیقه دیدم که کامران فریاد زنان همونطور که اسمم و صدا میزم دویید از خونه بیروناروم از پشت درختا اومدم بیرون و رفتم سمت دربا دیدن من اومد جلو ومحکم خوابوند تو گوشمبا چشایی که خالی از هراحساس و سرد سرد بود زل زدم تو چشاش و هیچی نگفتمیه قطره اشکم نریختم خیلی وقت بود تبدیل شده بودم به یک سنگ-کدوم گوری بودی؟-رامو کشیدم و از کنارش رد شدم که دستمو گرفت وبا حرص گفت-گفتم کدوم گوری بودی؟-کور که نبودی ببینی از کدوم گوری دارم میام-دفعه اخرت باشه م
فین فین خانم (غ) از یه‌ظرف و چشمای خانم (ح) که مثل کاسه خون قرمز شده بود و عطسه های تک و توک بقیه از‌طرف دیگه اصلا خبرای خوشی و نوید نمیداد،خودش میدونست که به شب نرسیده سرماخوردگی دامن گیراونم  میشه اونم وقتی بین عوامل اصلی پخش ویروس کلاس نشسته بود و سردرد سه زنگ تموم کلافه اش کرده بود. اشتباه فکر نکرده‌بود حالش از صبحم بدتر شده بود‌،واین بود مژده آبان واسه اونی که بدجوری عاشق‌ پاییزه. فقط باید یه کنکوری باشی تا بفهمی این اوضاع میتونه روانت
پدربزرگم حالش بده
فک و فامیل از یه طرف می رینن به اعصاب بابا
خود پدربزرگم هم از ده طرف
مامانم هم از یه طرف دیگه
مامان دیروز سر صبحونه شروع کرد به تیکه انداختن و نیش و کنایه زدن که خوب بهش نمی رسین و باید براش ال می کردین و بل می کردین و... 
منم دیدم داره رو مخ بابا راه میره اعصابم خرد شد
برگشتم بهش گفتم تو عرضه داری برو به مامان بابای خودت برس
گفت نه من که خودم میدونم عرضه ندارم ولی مثل اینم ادعا ندارم
بعد شروع کرد گریه کردن ‍♀️
گفتم پس وقتی عرضه
 
دلنوشته: سه کام سنگین
نویسنده: مبیناشامی
 
دیشب رفیقمو دیدم:
+گفتم چرا اینقد داغون شدی 
-لبخند زد
+گفتم یه رول بکشیم؟ 
-سرشو تکون داد 
+کام اولو که زدم رولو دادم بهش گفتم حالا بگو چت شد ؟
- سه کام سنگین کشید ، آروم زیره لب گفت بد شیکستم...
+گفتم رفیق ، تو اینجوری نبودی کی اینقدر داغونت کرده ؟
-یکى اومد تو زندگیم همه چیزم شد وقتى باهام بود دیدم رفته با عشقه قبلیش من و به خاطرش گذاشت کنار عکسشونو دیدم میخندیدن کنار هم 
حتی اجازه نداد باهاش خداحافظی
سرطان‌مون خوب شد و ویزامون هم اومد که بریم دانشگاه آلبرتا. آخه عزیز بود، آخه ماه بود، آخه عاشقش بودیم و یه جوری خودِ خودِ معجزه بود. انگار سرطان منتظر بود تا سر و کله‌ی ایشون پیدا بشه و درمان بشیم و اون استاد خارجی‌مون هم جوهر خودکارشون منتظر حضور ایشون بود تا رنگ بده و سُر بخوره پای برگه تا امضا بزنه. همه غده‌های سرطانی و عقده‌هایی که چسبیده بود به مُخِمون رو شست و برد. خوب بود حضورش، خوش بود همه چی. عاشقش شدیم، ولی اون هر بار یه ترفندی می‌
بابا بیدارم کرد گفت بیا این لیست مامانتو اماده کن:/// منم پاشدم هرچی گفته بودوگذاشتم تو ساک رفتیم بیمارستان اول گفتن نریم تو ولی بعد رفتم تو دیگه کاری نتونستن بکنن:// گفتم نمیخام دیگه برم ولی رفتم گفتم خب مامانمو میخام ببینم:(( دیدیم تختشو عوض کردند یک جا دیگه شده تنها اتاق در دار بود واسه این بود که... اصن چرا همچین چیزای تلخو باید بنویسم؟ بعدا بخونم که چی؟ بزار یادم بره مثل اتفاقات دوسال پیش...
با مامان رفتیم نشستیم تو پارک راه رفتیم رفتیم کارگا
 
 
داره میرقصه و قر میدهچشاش دل ما رو دریدهچیه اسمت ور پریدهبه تو چه دختر ندیده
شما چقدر دلبریبگو هات داره خاله بندریبذار فدار بشم اگه زن ذلیلیبده دستتو نکن تنبلی
لاله همه دارن میگن بابایه شما پولدارهیه دوماد خوشگل و خوش جیب مثل من دوست دارهلاله مال منی تو بیا
هوادار داری تو زیادهمشون خوب میدونن مال منی پس جایی نریا
میدونی دل بیقراره لاله لاله لاله لاله زندگیم با تو بهارهلاله لاله لاله لاله
همیشه در حال فرارهدل و کرده پاره پارهزندگیم بی
زندگی همینه....
گاهی باید دورتر نشست تا ببینی حالش واست چطور میشه.. بیقراره اندازه تو؟ منتظره اندازه تو؟ چشاش خیسه؟ دلش تنگ؟ بی خواب؟ بی زندگی؟ بی نفس؟
گاهی باید سیلی بخورید...تا بهتر بفهمید "هیچی ارزش یه لحظه دوریشو نداره"
گاهی باید اشتباه کنید تا دیگه اشتباه نکنید
گاهی  بیست شب واسش داغون میشی تا  قشنگتر تورو بسازه
گاهی واسه پخته شدن باید بسوزی واسش 
گاهی باید در به در شی واسش تا آروم بشینی توی خونه  ی بغلش
گاهی باید خیلی بمیری واسش ..خیلی...
متن آهنگ:
آی دختر بندر که چشاش شهره ی شهرهرقص بندریم خیلی قشنگه پای برهنهبچه محلمون دنبالتن هی نیا عشقههی تو که ما رو کشتی با ناز و کرمشههله هلی هلی هلی هلیدان دان و دان دانمن عاشقتم بچه ی آبادانهله هلی هلی هلی هلیدان دان و دان دانواست عروسی مو میگیروم کل آبادان
♪♫♪تورو دوست داروملیلیعاشقت شدومخیلیتورو دوست داروملیلیعاشقت شدومخیلیآ.. لیلی لیلی لیلیعاشقت شدوم خیلیلیلی لیلی لیلیعاشقت شدوم خیلیهله هلی هلی هلی هلیدان دان و دان دانمن عاشقتم
از یه مسائلی باید بگذری تا یاد بگیری چطور رفتار کنی، مثلا امروز به یه دانش آموزم گفتم من کاملا میفهمم چی میگی.. چون خودم از یه محیط کوچیک رفتم تو مدرسه تیزهوشان و با یه خانواده متوسط دوستای پولدار داشتم.. وقتی بهش گفتم منم مثل تو بودم یه حس خوبی اومد تو چشاش.. باید کنکور داده باشی تا بفهمی نباید به دانش آموز زنگ بزنی و رتبه شو بپرسی.. باید خوابگاهی بوده باشی تا بفهمی چقد یه زنگ و احوال پرسی تو شهر غریب میتونه حالشو خوب کنه.. باید عروسی گرفته باشی
میشنوی صدامو مثل دلم پاره پارسمحکم تر بزن هنوز تو بدنم جا هستچجور گریه کنم همه اشکامو دیدنبه تماسامم به زندگی رد میدمبه جون چشات این اخرین نامستمیگی سیگارتو بنداز بره هنوز یه کام هستزدن یا هنوز دختری زندگی منو تورو کی کرد مفت فریبفالتو گرفتم فقط چشات بود توی فالتچشاتو گذاشتی اینحا من کجا چشم بزارمموهامو زدم یوقت نره لای انگشتای کسیلعنت به دستات که لای موهاشهمیگفتم بنیامینم دوس دارم که موهاش بور باشهاون بنیامینه هه اونم باباشهدنیا چشم ند
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
متن ترانه میثم ابراهیمی به نام نوازش

سخته براش دیوونه وار تب کنیاما به جاش با فکرش شب کنیروزاتو باش تلخه به جات یکی بیاددیوونگیت نیاد به چشماشتنهایی شب بشکنی تو خلوتت آخرشم خیابونا هم صحبت دردات بشنسخته که اشکات هم قدم شه با بارونای این شهرچقدر با عشق موهاشو میکردم نوازش رقصید همه جوره به سازشاین دل دیوونه ولی یه لحظه هم نبود حواسش ...چقدر با عشق سپردم این دلو یه جا بش فکر نمیکردم نخوادشرفت تموم خوبی هام ده آخه این نبود جوابش ...هیچکس قد من ع
#بگو_سیب 
#پارت_بیست‌و‌یک
بلده آرام دلم...یار دل آرام کو؟
آن که آرام برد از دلم آرام کو؟
آن که آرام برد عشق منو جان کو؟
آن که عاشقش شدم، جانان جانان کو؟
وای وای وای دل من شده عاشق چشاش‌‌‌...
وای که نمیدونستم میشم پریشون چشاش...
وای وای وای دل من شده دیوونه ی اون...
دل دیوونه ی من اسیر مست موی اون‌...
من...یه حس عاشقانه در تو...
تو...یه عشق جاودانه در من...
من بی بال و پرم بدون رویات...
بی تاج سرم بدون دنیات...
من با تو خوشم که بی قراره دلم‌...
من با تو خوشم آر
خواب دیدم توی یه پارک بودم.هوا ابری بود.رفته بودم بیرون که غذا بگیرم.یکی از بچه های دبیرستان رو دیدم.یه سال از من کوچیک تر بود. یادمه بچه ها میگفتنسرطان خون داشته و خوب شده‌‌.ولی کوچولو شده بود. مثه یه بچه پنج یا شیش ساله.موهاش کوتاه بود‌.لباساش سفید.بغلم کرد. هر دومون ذوق زده شده بودیم.انگار که قبلا با هم یه ارتباط عاطفی عمیق داشتیم.پدر و مادرش هم از دیدنم خیلی خوش حال شده بودن.بارون اومد. و همه چی قشنگ تر شد.دوس نداشت که برم.البته دل کندن ازش ب
 
 
دانلود اهنگ لاله TMBAX
داره میرقصه و قر میدهچشاش دل ما رو دریدهچیه اسمت ور پریدهبه تو چه دختر ندیده
شما چقدر دلبریبگو هات داره خاله بندریبذار فدار بشم اگه زن ذلیلیبده دستتو نکن تنبلی
لاله همه دارن میگن بابایه شما پولدارهیه دوماد خوشگل و خوش جیب مثل من دوست دارهلاله مال منی تو بیا
هوادار داری تو زیادهمشون خوب میدونن مال منی پس جایی نریا
میدونی دل بیقراره لاله لاله لاله لاله زندگیم با تو بهارهلاله لاله لاله لاله
همیشه در حال فرارهدل و کرد
دانلود آهنگ فرزاد فرزین آتیش
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آتیش * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , فرزاد فرزین باشید.
دانلود آهنگ فرزاد فرزین به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Farzad Farzin called Atish With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ آتیش فرزاد فرزین
 
من با خودم بستم که تا تهش هستم فکر تو از سرم نمیرهمغرور و کم طاقتم میدونی بد عادتم اما دلم پیش تو گیرهبد گیرم سر تو خب پیگیرم یه جورای
اوووه خیلی وقته واست ننوشتم،فکر نمیکردم این همه مدت نیمده باشم،دیگه سعی میکنم زود به زود واست بنویسم،جونم برات بگه که از وقتی شدی هفت ماه دقیقا از روز بعدش شروع کردی به سینه خیز رفتن،یعنی رسما دیگه سینه خیز میری،اولش وقتی شب بابا خونه بود میرفتی ولی بعدش دیگه از وقتی بیدار میشدی دیگه کارت همین بود،الهی من فدای تو بشم عششششقم،خلاصه این روزا سینه خیز میریو کل خونه رو رصد میکنی موقع غذا خوردن تمام مخلفات سفره اطرافش هستن و تو وسط سفره،گاهی و
سینا درخشنده چشم مشکی
دانلود آهنگ شاد جدید چشم مشکی با صدای سینا درخشنده { یه شبم که ماهشو گم کرده تو آسمونا دنبالش میگرده } متن ترانه Mp3 320 کیفیت اصلی در رسانه جازموزیک
Download Song Sina Derakhshande Cheshm Meshki In jazmusic
متن آهنگ چشم مشکی از سینا درخشنده
یه شبم که ماهشو گم کرده تو آسمونا دنبالش میگرده
یه چیزی بهش بگید برگرده دست من نیست که دلش از سنگه
چشم مشکیه با اون چشاش اومده و شده شاه دلم
هی واسم ناز میکنه نازشو من میخرم
متن آهنگ چشم مشکی از سینا درخشنده
یه ش
امروز نوبت لیزر داشتم. نوبتی که از عصر یهو به صبح انتقال پیدا کرد و خب سبب خیر هم شد. چون میخواستم عکس های روز تولد آریا رو چاپ کنم و تخته بزنم و امشب ببرم خونه شون. فرصت خوبی بود و انجام هم دادم.
تو مطب دختری رو دیدم که ابتدا حس های بد بهم هجوم آوردن و بعد سعی کردم تخیل کنم تو چه شرایطی بزرگ شده و بعد از خودم ناراحت شدم که چرا قدر داشته هام رو نمی دونم.
سنش رو دقیق نتونستم حدس بزنم. شاید 30 یا 35.
حال خرابی داشت. وقتی ازم سوال پرسید که آیا لیزر رنگ پوست
عطر یاس:# کمی_تفکر
بهش گفتم امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارمگفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟گفت: آره!گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دلهگفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میادگفت: چرا؟براش یه مثال زدم:گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شدهو الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
ای کاش همیشه پیشم میموندی..ای کاش هیچوقت نمی رفتی...
هر دو اینو گفتیم ...اون بلند...من تو دلم...
نمی دونم چطوری یاد گرفتی که بغضتو نگه داری..نه نه ..چجوری یاد گرفتی اصلا بغض نکنی چرا هیچوقت نتونستم یاد بگیرم...خیلی لازم داشتم بلد باشم ...ولی می  دونی ای کاش میشد از آقای دکتر تشکر کنم که خودشو برای بدرقه ام رسوند..چقد خوب بود که بود، برعکس استقبالش ایندفعه ازش ممنونم که اومد..که یادم انداخت هست .وقتی اومد تونستم برم سوار تاکسی شم..تا قبل اومدنش پام نمی ک
مامانم زن خیلی خوبیه.
از اون خوبایی که واسه خودش یه‌پا خانوم خونه‌ست.
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته!
از اون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت میگیره!
مامانم خیلی زن خوبیه!
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربونش میره و هی دورش میگرده!
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده!
می‌گفت طرف دختر خیلی خوبیه!
از اونا که تو دانشگاه جزء نمره‌اول‌هاست!
از اونا که ته منطقن و میشه یه عمر زندگیو باهاشون ساخت!
شهید حججی و دو آرزو محسن حججی کتاب شعر کودک حمید جیحانی نشر باران عشق
شهید حججی و دو آرزو : معرفی یک الگوی بی نظیر برای کودکان با یک کتاب بی نظیر
 
شهید حججی و دو آرزو : حمید جیحانی ، نشر باران عشق
معرفی:
دلم نمی خواهد این کتاب را تبلیغ کنم.نه اینکه بد باشد نه…اما آنقدر خوب است که هر چه بگویم حق مطلب را ادا نکردم.از تصویرگری بی نظیر و بی نقصش گرفته تا محتوای کامل و جامعشفقط می‌گویم در خانه هر کدام مان باید یکی از این کتاب باشد.
بریده کتاب:
از پسرش
دردونه که خیلی حوصلش سررفته بودرفت اتاق باباش ببینه چیکار میکنه وهمین که رفت از تعجب چشاش 4تاشد.
 
آقای گرجی پوریه دامن کوتاه همراه با تاپی که نزدیک بود از تنگی منفجربشه پوشیده بود.
 
دردونه نمیدونست بخنده یا گریه کنه  و اومد خودشو لوس کنه برای همین گفت عمه ژون نه به لوسلیت (روسری)
 
نه به دامن وتاپت بعدهم که نتونست خودشو
 
کنترل کنه واز خنده پخش زمین شد.
 
جناب گرچی پورگفت ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
پس از ماجراهای عشق و عاشقی که برای من رخ داد و بمدت 8 سال طول کشید و بی سرانجام متوقف شد بکل قصد ازدواج رو از ذهنم بیرون 
کردم.خیلی تو این مدت لطمه خورده بودم هم جسمی هم روحی هم اقتصادی. البته از انصاف دور هم نمیشم که لطمه هم وارد کردم به طرف 
مقابلم.بگذریم دیگه هیچ حوصله و ذوقی درونم نمونده بود. چه اینکه آخرای بهم خوردن این عشق مصادف شده بود با فوت پدرم و تکیه گاهی بس 
محکم که از دست دادم. خیلی دوران سخت و بدی رو داشتم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
پس از ماجراهای عشق و عاشقی که برای من رخ داد و بمدت 8 سال طول کشید و بی سرانجام متوقف شد بکل قصد ازدواج رو از ذهنم بیرون 
کردم.خیلی تو این مدت لطمه خورده بودم هم جسمی هم روحی هم اقتصادی. البته از انصاف دور هم نمیشم که لطمه هم وارد کردم به طرف 
مقابلم.بگذریم دیگه هیچ حوصله و ذوقی درونم نمونده بود. چه اینکه آخرای بهم خوردن این عشق مصادف شده بود با فوت پدرم و تکیه گاهی بس 
محکم که از دست دادم. خیلی دوران سخت و بدی رو داشتم
گاهی دلت یک اتفاق غیر منتظره میخواد، چیزی شبیه بارش برف در روز آفتابی یا لبخند یک آشنای غریب...
    مدت طولانی دلم لحن پر مهر صدای شیرینش را میخواست.موبایلم زنگ خورد...ذوق کردم از شنیدن صداش...وقتی تماس‌قطع کردم، دست هام‌یخ کرده بود وضربان قلبم بالا بود باورم نمی شد که اینجا باشه...دل توی دلم نبود ببینمش بعد از این مدت طولانی
(چند ساعت بعد)...
کنارم نشسته بود با یکی از هنرجوهاش...خیلی تغییر کرده بود، رنگش شده بود مثل گچ دیوار،دیگه اون های بافت قبل
امروز جلسه پنج نفره بود پشتیبانم رو کرد بهم گفت خانوم فلانی چیشد پیشرفت کردی گفتم درس خوندم گفت قبلا نمیخوندی گفتم یه مدته کنارگذاشته بودم گفت چیشد به این نتیجه رسیدی که باید بخونی دروغ گفتم یچیزی سرهم کردم و تحویلش دادم ولی واقعیتش اینه من وقتی اون هواپیما تو اسمون منفجر شد انگار یکی زد تو گوشم که ببین مرگ همین نزدیکیه اگه به قدرت خداهم نمیری خطای انسانی تورو میکشه پس اگه میخوای کاری واسه زندگیت بکنی بهتره همین الان دست به کار شی 
دومیشم ب
چشم از دست های خالی از دستکش و زخم هایی که رد های صورتی رنگشون توی ذوق میزد گرفت و سرش رو با زحمت به پایین انداخت.با شناختی که ازش داشت منتظر بود یه تیکه سنگین بارش کنه و بعد ازونجا بره اما تنها کاری که اون کرد فقط یه نگاه خیره به اشلی و بعد طوری که انگار عادت داشت هر روز دوستش رو تو این حال و سر وضع پیدا کنه سمت آشپزخونه رفت تا لیوان آبی دستش بده.همونطور که با گوشه آستینش بازی میکرد لبای خشکش رو با زبون تر کرد.دلش میخواست تمامی احساساتش پاک بشن،
نگار هیچوقت نمیبخشمت هیچوقت  
فقط میخواستم یه چیزی بهم ثابت بشه که شد 
میدونی نقطه عطف عشق کجاست؟جایی که به نفرت تبدیل میشه !باهام بازی کردی.....
اینا حرفایی بود که بهم گفت اخرین جمله شم این بود : حالا برو خوش باش
راستش این سری دیگه خودمو شماتت نمیکنم دارم مرور میکنم تا جایی من تو این بازی بودم هیچوقت بهش نگفتم دوست دارم هیچوقت بهش نگفتم میخوام باهات زندگی کنم یادمه خودم بهش گفتم ازم خوشت میاد نه؟ از همون روزی که زهره و سحر بهم گفتن یه جور نگات
خدایا نذار امید هامون ناامید بشه
امشب به خاطر جمله ی یه کسی خیلی ...
به اوضاع احوالمون دلسوزای انقلاب سوخت...
که دارن یه جور هدر میرین میسوزن و کسی هم نیست از نیت های پاکشون  از درستکاریشون استفاده کنه !
وسط فیلم ایستاده در غبار پاشد رفت خونشون
حین رفتن حس منو دید و میدونست دغدغ هی منم چیه یه جور غریبی داشت گلایه میکرد
انگار که هنوز هم با این سن امید داره یه جا به کار گرفته شه یه گوشه ی کار رو بگیره زیر لب با خودش میگفت
خب که چی داره میگه که یه هم
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






دانلود اهنگ

اینا خیلی پلنگن ، اینا خیلی پلنگن اینا خیلی پلنگن ، سیخ میخ نه نمیخوان اینا خیلی پلنگن ، اینا خیلی پلنگن اینا خیلی پلنگن ، سیخ میخ همه میخوان پلنگ پلنگ پلنگ پلنگ
ببینید کیبورد رایانه  برادر زیتون رو :دی
 
  متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
 
 
 
 
 
مبهم زنگ میزنه به گلاب میگه :برو تو سایت دانشگاه نمره هامو نگاه کن فقط جلوی بابا تابلو نکن، اگه یک درس افتاده بودم بگو سلام علیکم اگه دو تا
سلام خدمت دوستان عزیز . روز و روزگارتون خوش . 
دلم میخواست بیام و بنویسم زندگی به روال همیشگی خودش در حال گذره و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده جز اینکه یک ماهه که اسکان پیدا کردیم و به قولی مثل آدم در حال زندگی هستیم . همین الان غذای امروز رو که قاتی پلو هست دم کردم نشستم پشت میز ( غذاخوری) و در حال تایپ هستم :) محمد روی مبل لم داده و در حال ور رفتم با گوشیشه و کلمات بازی فندق رو کشف میکنه و هر بار که وارد بازی میشه میگه نمی فهمم چرا روی ایکون بازی شکل بلوط
بابا همینطوری با نگرانی سوال میپرسید که نوشن گفت -اقای شفقی به خدا چیزیش نیست فقط -فقط چی؟ نوشین لبخندی به بابا زد و گفت -فقط قراره تا چند وقت دیگه شما بابابزرگ بشین بابا برگشت با بهت نگام کرد از خجالت سرمو انداختم پایین باران با خوشحالی بالا پایین میپرید و اخجون اخجون میگرد دیدم بابا هیچی نمیگه سرمو برگردوندم طرفش که یه قطره اشک از چشاش افتاد پایین سریع رفتم تو بغلش -من و ببخش دخترم من و ببخش میدونم بدبختت کردم ای کاش میمردم و همچین روزی نمید
سلام . . . 
بهم میگن که تو خوب حرف میزنی. میگن بلدی چطوری با زبونت بقیه رو راضی کنی. حتی ی دختر خانمی که مثل خواهرم دوستش دارم برگشت گفت به من که "تو زبون بازی" . . . خلاصه انگار بلدم حرف بزنم ولی نه زبون بازی که آخه . . . من اسمش رو میذارم "توانایی بیان احساسات در قالب کلمات". بله این یکی کار هر کسی نیست خیلی ها بلد نیستن بیان کنند چیزی رو که توی دلشون هست یا احساسای رو که دارن . . . ولی گویا من بلدم ک ب زبون بیارمشون که بگم درونم چطوری دارم حس میکنمش.
بعد ب
آره . این انتخاب خودم بود تا حرف ندارم چیزی نگم یا وقتی دستم درد میکنه نارسا ننویسم‌. فکرا رو میزنم کنار، پنجره رو میکشم به چپ تا هوا بیاد .لپتاپ رو باز میکنم. مقاله ی ۴۴ ام :«اختلال ناهماهنگی رشد» که میگه: «هماهنگی حرکتی ضعیف در کودکان  از سالهای قبل از ۱۹۳۷ مورد توجه قرار گرفته بود و...» سال ۱۹۳۷... اگه تو آلمان بودم شغلم چی بود؟ تازه چند سال سایه ی سیاه و شوم جنگ از زندگیم دور شده بود، یه شِف بی حوصله بودم که تو یه رستوران  که بعد اون همه دریدن و
رو مود خوبی نیستم. کاش یه اتفاقی بیفته که بتونم جمع و جور کنم خودمو. کتاب ندارم در هرحال حاضر که بخونم. هیچی اونطوری که می خواستم پیش نرفته و من ناامیدانه خیره می شم به گوشه ی دیوار و به این فکر می کنم که رفتارهام چقدر خجالت آورعه.
من رو مود خوبی نیستم و دارم با همه بد رفتاری می کنم و این افتضااااحه. من می دونم که پشیمون می شم اما الان انگاری از همه کینه دارم. هیشکی برام اهمیت نداره و تو اون لیست مخاطبین لعنتیم کسی نیست که بتونه منو بخندونه تا حوا
    دیشب که من رفته بودم مهمونی/معاون مدرسمونو دیدم    از ترس اینکه گیر و غر شروع شه/نگاهمو از تو چشاش دز دیدم
    یواشکی از گوشه ی چشم اون/تا گوشه راست اتاق خزیدم    خیال میکردم که منو ندیده/هول شدمو میزو جلوم ندیدم
    پا زدمو خوراکی ها رو ریختم/با خجالت لبامو زود گزیدم    یهو همه نگاها،برگشت سمت بنده/کاشکی میشد آب بشم یا بشم پرنده
    ناظممونو دیدم برگ توتون میکشه/میون اون هیاهو خط ونشون میکشه    نمره انظباطو 3 نمره کم میکنم/بزار بیای مدر
حدود دوسال پیش یک پازل هزار تیکه هدیه گرفتم اما هیچ زمان سعی نکردم کامل اش کنم(هر دفعه که حدودا ۵۰درصد میشد میرفتم سفر یا مهمان داشتیم بعد هم یک دنیا کار می ریخت روی سرم،منم جمعش میکردم).دیشب تصمیم گرفتم این پازل کامل کنم. به خواهرم گفتم :بیا یک کار مشترک انجام بدیم!!گفت:چی؟!منم پازل نشان دادم.چشاش گرد شد بعد با یک لبخند شیطانی گفت قبول...مثل همیشه قبل از اینکه من ساخت پازل تقسیم کنم کادر و حاشیه اش چید(واقعا خسته نباشید میگم بهش/: شاید توان کمکش
دیشب با پ حرف میزدم،یهو گف ابجی گ پیام داده،گفتم گ ؟؟ 
گف همون نامزدم که نامزدیمون بهم خورد،ینی بهم نخوردا مامانش
خیلی دخالت میکرد دیگه مامانمم بحثش شد با مامانش 
بعد ی بارم میخواستم برسونمش ،ماشین خودم (BMW نمیدونم 
دقیقا سری چنده ماشینش ولی خیلی خفنه) نبود گفتم با پراید 
برسونمش گفت میخوای بااین لگن منو برسونی؟ منم عصبانی شدم
وبراش اسنپ گرفتم! سر اون حرفش خیلی ناراحت شدم وبعدجریان
دعواهم کلا ندیدمش و یجورایی قید نامزدیو زدم،بااینکه ازهف
راستش من بچه ارومی بودم مدرسه
و خوب منم چنتا خاطرع میگم
بخندید ضایع نشم
حالا انشاءالله چند سال بعد
خاطره ها خودمو دانش اموزامو میگم
خوشا ب حال دانش اموزی ک معلمش من بااشم
اعتماد ب سقف هم خودتونید
جونم واستون بگه کلاس پنجم دبستان
علوم داشتیم من گرسنه م بود 
تو فکر اینک کاش امروز ک رفتم خونه
کباب داشته باشیم میون فکرام
شنیدم معلم گفت زلزله من
جیغ کشیدم فراااار کردم بیرون
ک دیدم کلاس رفته رو هوا
معلم کتاب رو دارع گاز میزنه
بچه ها میز رو 
نگووو
من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام
یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام
پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام
آنقدر بعد از توبه ام در خواب غفلت رفته ام
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام
این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام
راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
بی اشک و غم! هم راه و هم همراه را
من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام
یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام
پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام
آنقدر بعد از توبه ام در خواب غفلت رفته ام
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام
این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام
راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
بی اشک و غم! هم راه و هم همراه را
من در مسیر میهمانی راه را گم کرده ام
در آخر شعبانم اما ماه را گم کرده ام
یک آه گاهی راه را وا می کند افسوس من
در سینه ی آلوده حتی آه را گم کرده ام
پیغمبرم را در خودم در قعر چاه انداختم
حالا پشیمانم ولی آن چاه را گم کرده ام
آنقدر توبه کردم و در خواب غفلت گم شدم
حتی همان بیداریِ گهگاه را گم کرده ام
این لحظه های ناب مثل ابرها در حرکت اند
من عمر را، این فرصت کوتاه را گم کرده ام
راهی به جز گریه نبود از روزه تا روضه ولی
من کورم و هم راه و هم همراه را گم کرد
به قول اون پسر کوچیک
یوخ اصلا دییمرم  !
چند روز پیش بود که اینو شنیدیم
دوستم( حسن ) ازش پرسید که بزرگترین ارزوت چیه عمو تو این دنیا
یه ذره این طرف و اون طرف نگاه کرد سرجاش یه ورجه وورجه ای کرد و چرخی زد
یه دفعه گفت
نه اصلا اونا نمیتونم بگم
حالا ما گفتیم میگه یه چیزی میخوام یا دکتری پلیسی شم !
گفتیم چرا ؟
گفت یوخ اصلا اونو دییمرم
با یه قیافه ی تو فکر رفته
 با کمی لبخند
انگارا اون کسی که بهش یاد داده بود اومد جلوی چشاش
گفت
 
* دسم اوندا راست گلمز...با ه
امروز روز خیلی بود
اتفاق خیلی  خوبی افتاد
همسر به قولی از اول ماجرای تعدد می گفت من ۹۹ درصد بخاطر رضای خدا و یک درصد به خاطر نفس تعدد  رو می پذیرم.
در عمل گاهی این یک درصد بیشتر نمود پیدا می کرد یا بهتر بگم مخرب بود و در اون ۹۹ درصد اثر مخرب داشت.
امروز داشت زندگی و مشکلی که براش پیش اومده بود رو مورد بررسی قرار می داد  . خیلی باهاش صحبت کردم در مورد اخلاص در عمل و ...
پسرم وسط بحث ما اومد بالا
 گفت بابا می شه برم بقالی
_چی می خوای
_تیرکمون
_باشه بزار
دانلود آهنگ احمد سلو رد تماس

آهنگ احمد سلو رد تماس
دانلود آهنگ جدید احمد سلو رد تماس با کیفیت اورجینال
Download New Music Ahmad Solo Rade Tamas
متن آهنگ رد تماس احمد سلو
وقتی یاد اون که میوفتم تموم قلبم از درد میشه معذرت میخوام اگه این آخرا تماس تو رد میشه من یه دیوونم که حتی از خودش و از دلش رد میشه خوب میدونم که همین روزا میری رابطمون سرد میشه من روانی دیوونه کسی حالشو نمیدونه کسی نمیدونه چی کشیده دلش آشوبه همه روزاشو تو این خونه به یاد اونه و میخونه به یاد ا
یه پک عمیق به سیگارم میزنم و همزمان با بیرون دادن دودش ته سیگارو پرتش میکنم زیر پام . حرصی که از روژین دارم رو روی ته سیگارم خالی میکنم . انگار که روژین رو دارم زیر پام له میکنم .
 
اولین روزی که دیدمش یه معصومیتی تو نگاهش بود که من رو به بهشت میبرد . چشمای درشت و سیاهش و موهای مشکی تر از مشکی اون همراه بود با یه تیپ ساده ولی سنگین دخترونه . تا حس کرد بهش خیره شدم یه نگاه تلخ عصبی بهم انداخت ؛ اما وقتی دید فایده نداره اومد جلو و خیلی جدی گفت : به چی خ
 
چهارشنبه بعد از ظهر بعد از پشت سر گذاشتن ده امتحان تقریبا اخرین نفری بودم که از خوابگاه خارج شدم !بعد از اینکه با سرپرست جان مهربان جان خداحافظی کردیم.(اخی عزیزم چقد دل نازک ه !وقتی داشتیم میومدیم و از این فرم های تخلیه اتاق بهمون داد اشک تو چشاش جمع شده بود...) به هر حال روزهای خوب و بدی رو پشت سر گذاشتیم تو اون خوابگاه !روزهای سیاه و سفید !چون قراره ترم بعد مهاجرت کنیم به خوابگاه های دانشگاه تمام وسایلم رو کول کردم با خودم اوردم !!:)) البته کول ن
بِسمِه رَبِّ الشُّهَدا و الصِّدیقین و الصّابرین

زبانِ خون، قوی ترین زبان است. چرا امام حسین(ع) بعد از شهادت پسرش علی اکبر و علی اصغر خون اون حضرات رو پاشید تو آسمون؟
 برای اینکه با زبانِ خون دین اسلام رو فریاد بزنند.
______________________
پ.ن 1 : 
ساعت 5:50 صبح سه شنبه : رفیق چی میشدا که بیان بگن کلاس امروز کنسله و برم تشییع شهید
ساعت 5:56 صبح سه شنبه _تلگرام _استاد در گروه : امروز کلاس تشکیل نمی شود.
آخه این همه مهربونی رو چجور جبران کنیم ربنا؟!
یا رب الحسین ال
سلاااااام سلاااااااام سلااااااااااام سلااااااااااااام خوبید؟منم خوبم!جونم براتون بگه که دیروز ساعت یازده بعد از اینکه صبونه رو خوردیم پیمان سرش درد می کرد گرفتیم تا ساعت یک اینجورا خوابیدیم (صبح که پیمان بلند شده بود چشاش یه جورایی گود رفته بود فک کنم شب یواشکی گریه کرده بود بخاطر داد و بیدادهایی که روز قبلش پیام سرش کشیده بود فک کنم سرش هم برا همین درد می کرد) خلاصه تا یک خوابیدیم و بعدش بلند شدیم یه خرده چایی خوردیم و ساعت سه اینجورا رفت
شرمنده اهل امید نیستم♪ ♥‿♥ ♪امید شهری بود که سوزوندنش♪ ♥‿♥ ♪گفتن اهالیش مفید نیستن♪ ♥‿♥ ♪نمی‌ارزه جون کندنش♪ ♥‿♥ ♪خاکی بود دوزار دهشی هرچی بود بوی مامان داشت♪ ♥‿♥ ♪بابا شکسته بود اما شکست نخورده بود هنوز توان داشت♪ ♥‿♥ ♪عصر طلایی این و اون نبود سختی بود نون نبود♪ ♥‿♥ ♪هنوز رو بود اونقد که سود بده کار♪ ♥‿♥ ♪مملکت شیرای پیر♪ ♥‿♥ ♪گرگای جوون♪ ♥‿♥ ♪جون‌ ارزون آرزو گرون♪ ♥‿♥ ♪آینده یعنی فردا پاشی پنجره‌های خونه
شرمنده اهل امید نیستم♪ ♥‿♥ ♪امید شهری بود که سوزوندنش♪ ♥‿♥ ♪گفتن اهالیش مفید نیستن♪ ♥‿♥ ♪نمی‌ارزه جون کندنش♪ ♥‿♥ ♪خاکی بود دوزار دهشی هرچی بود بوی مامان داشت♪ ♥‿♥ ♪بابا شکسته بود اما شکست نخورده بود هنوز توان داشت♪ ♥‿♥ ♪عصر طلایی این و اون نبود سختی بود نون نبود♪ ♥‿♥ ♪هنوز رو بود اونقد که سود بده کار♪ ♥‿♥ ♪مملکت شیرای پیر♪ ♥‿♥ ♪گرگای جوون♪ ♥‿♥ ♪جون‌ ارزون آرزو گرون♪ ♥‿♥ ♪آینده یعنی فردا پاشی پنجره‌های خونه
بسم الله الرحمن الرحیماز جنون این عالم بیگانه را گم کرده امآسمان سیرم، زمین خانه را گم کرده امنه من از خود، نه کسی از حال من دارد خبردل مرا و من دل دیوانه را گم کرده امچون سلیمانم که از کف داده ام تاج و نگینتا ز مستی شیشه و پیمانه را گم کرده اماز من بی عاقبت، آغاز هستی را مپرسکز گرانخوابی سر افسانه را گم کرده امطفل می گرید چون راه خانه را گم می کندچون نگریم من که صاحب خانه را گم کرده ام؟به که در دنبال دل باشم به هر جا می رودمن که صائب کعبه و بتخان
صبح بعد از خداحافظی از همگان سوار تاکسی شدیم که بریم به سمت تهرون .
به اندازه ی اندی وقتی داشت اهنگ " دارم می رم به تهرون " رو.میخوند خوشحال بودیم سه تامون. بعد از کلی خستگی شیرین رسیدیم تهران و یه ساندویچ کثیف چسکی خریدیم و صرفا جهت رفع گرسنگی خوردیم . با اسنپ عزیز که خدا واقعا رحمت کند باعث و بانیش را رفتیم  تا فرودگاه امام. گیت های مختلف رو رد کردیم و رو یه سری صندلی راحتی های بسیار جذاب ام دادیم و منتظر موندیم تا زمان پرواز برسه. 
سارا ترس از ه
ساعت دوشب
یه روز یکی بهم گفت هیچوقت بعد از ساعت 2 شب تصمیم  نگیر، فقط بخواب...  پرسیدم چرا؟
گفت که به نظر من یه هورمونی بعد ساعت 2 تو بدنت ترشح میشه که باعث میشه
یه تصمیمی بگیری یا یه کاری بکنی که هیچوقت ساعت 7 صبح نمیکنی، بهت جیگر
میده تا دیوونه بازی دربیاری، کاری که میکنه اینه که بهت جرعت اینو میده که
به یه نفر بگی چقدر دوستش داری یا چقدر دلت براش تنگ شده. با خودم گفتم پس من هر شب قبل از ساعت 2 میخوابم که هیچوقت درگیر این هورمون نشم... سالها از او
آنقدر چشاش قشنگه که... اصلا خاک تو سرم :))))
هو الله سبحانه و تعالی
همگی سلام :))
امیدوارم کیفتون کوک باشه ^_^
.
1- اول بسم الله بریم که داشته باشیم:
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
اول دانلود کن بعد ادامه
نشستم پای صحبتاش مثل همیشه هر وقت میومد شمرده صحبت میکرد . زنی جذاب که اگه همسر نداشت چهار پنج باری تا حالا باهاش ازدواج میکردم ؛ اما تاهلش پا گذاشته بود رو گلوم .
اون به شوهرش فکر میکرد و من به اون ؛ نمیدونم چی داشت میگفت ؛ تو یه عالم دیگه بودم که یهو دیدم بغضش گرفته ؛ ترسیدم بغضش بترکه و به جای اون من گریه کنم ؛ از پشت صندلیم پا شدم و رفتم سمتش ؛ انگار فهمیده باشه واسه چی دارم میرم سمتش . بلند شد و منم نزدیکش شدم ؛ تو چشاش نگاه کردم و نزدیکتر شدم
آنقدر چشاش قشنگه که... اصلا خاک تو سرم :))))
هو الله سبحانه و تعالی
همگی سلام :))
امیدوارم کیفتون کوک باشه ^_^
.
1- اول بسم الله بریم که داشته باشیم:
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
اول دانلود کن بعد ادامه
دیشب مدام
فریادِ دلم بود
آقا تورا گم کرده ایم....
درتک تک قسم هایِ قرآن به سر
همه را قسم دادم که بگویم
"آقا تورا گم کرده ایم"...
حتی تو را بالحجه ;به خودت قسم خوردیم
که آقا تورا گم کرده ایم...
باز آ ;جانا ;
ای علتِ زنده بودنمان;باز آ...
#فقط برای آمدن و سلامتش دعاکنید!!!!
#الباقی را خودش حواسش هست!.
#اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
حالتون چطوره؟؟
یکم از بعضی دوستان توقع همراهی تو پست قبل رو داشتم، هر چند حدس میزدم و استرس داشتم نسبت به بازخورد پست قبلی!
بگذریم، چند وقته، البته خیلی وقته به این مساله برخورد دارم، به مساله ای که در ادامه میخوام بهش اشاره کنم، فقط پیشنهاد میکنم قبلش پست آمیرزا مهدی رو بخونین، چون عنوان رو از ایشون وام گرفتم هر چند یکم رویکرد عرضم متفاوته:
من عموما تو فضاهای این شکلی (مجازی) ناشناسم، یعنی رسمی ترین چیزی که دارم یه ایمیله که فقط اسم کوچ
آنقدر چشاش قشنگه که... اصلا خاک تو سرم :))))
هو الله سبحانه و تعالی
همگی سلام :))
امیدوارم کیفتون کوک باشه ^_^
.
1- اول بسم الله بریم که داشته باشیم:
 
 
 
 
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
اول دانلود کن ب
ببخشید چقدر مطالعه دارید؟؟؟؟
کم
علتش چیه؟
حالم بهم میخوره!!! چرا؟
 
علت دیگه ای که قبلا هم در مورد مطالعه بحث شد....فونتها و مانیتور ها و تخته وایت بردها و تخته سیاه ها و برگه کاغذها ووو... که خوندن رو بشدت آزار دهنده، کوووورررررر کننده، قطع کننده انگیزه خوندن، از یه کم دور نمیشه خوند و محوه کلا و جدیدددد هم ساخته شده جدید...طرف احساس میکنه که چشاش کووورره دیگه چی شد!!!! از اونور هم مافیای پزشکی درمانی که با اون دستگاههای ساخت ابلیسشون بیناااااااا
نمیدانم در نامه ی اولش به وزیر جوان ارتباطات چه نوشته بود و چه انتقادی کرده بود و چه طرحی داده بود که شخص وزیر جواب نامه اش را با پستچی فرستاده بود و از او تشکر کرده بود و عنوان کرده بود که مطالبش را برای معاون فن آوری و نوآوری اش ارسال کرده است!
+ سنجاق شود به پست رها
بعد نوشت: استوری کرده است که از دفتر وزیر باهاش تماس گرفتند و اعلام کرده اند پیشنهادهایش پذیرفته شده و دعوت به همکاری نموده اند.
آنقدر چشاش قشنگه که... اصلا خاک تو سرم :))))
هو الله سبحانه و تعالی
همگی سلام :))
امیدوارم کیفتون کوک باشه ^_^
.
1- اول بسم الله بریم که داشته باشیم:
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
اول دانلود کن بعد ادا
در آخرین ماه های بیست و شش سالگی و بعد از چندماه مادری؛
حس کسی را دارم که صدها سال عمر کرده و در پایان راه قرار دارد و دنیا تمام بازی هایی که داشته را برایش رو کرده...
خسته از راهِ طی کرده در انتهای مسیر در انتظار ایستاده تا روز موعود...
بابام هر وقت که وارد اتاقم میشد میدید که لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاق بودم بمن میگفت چرا خاموشش نمیکنی وانرژی رو هدر میدی؟وقتی وارد حمام میشد ومیدید آب چکه میکنه با صدای بلند فریاد میزد چرا قبل رفتن آب رو خوب نبستی وهدر میدیهمیشه ازم انتقاد میکرد و به منفی بافی متهمم میکرد ...بزرگ وکوچک در امان نبودند ومورد شماتت قرار میگرفتن...حتی زمانی که بیمار هم بود ول کن ماجرا نبود.تا روزی که منتظرش بودم فرا رسید وکاری پیدا کردم...امروز قرار است
رفتم اداره با آقای فلانی کار داشتم، نبودش، پرسیدم: کجاس؟
یکی سر صندلی نشسته بود، گفت:عموش رحمت خدا رفته!
پرسیدم  آقای بهمانی؟
گفت : داییش فوت کرده!
گفتم جناب فلانی کجان؟
گفت:داداشش فوت کرده!
گفتم خانم فلانی چه؟
گفت : باباش فوت کرده!
گفتم استاد فلانی کو؟
گفت : دومادش فوت کرده!
 سرتون رو درد نیارم، سراغ هرکسی که گرفتم ، یکی شون فوت کرده بود !!آخرش فهمیدم همه با هم فامیلن و فقط یکی به رحمت خدا رفته!
یکی دیگه از آرزو هام اینه که زودتر اون مردک عوضی بمیره! چرا فکر میکنن جای خالی کسی که نه بهم محبت کرده نه حمایت کرده ازم نه خیر خواهم بوده اذیتم خواهم کرد؟! اتفاقا من میخوام جاش خالی شه فضای عملکردم بازتر بشه ! جا اشغال کرده آقا جا اشغال کرده بفهمید اینو. 
من مشغول تماشای سریال ، دخترم بدو بدو اومد و پرسید .دخترم : مامان تو زنی یا مردی ؟من : زنم دیگه پس چی ام ؟دخترم : بابا ، چی اونم زنه ؟من : نه مامانی بابا مرد .دخترم : راست میگی مامان ؟من : اره چطور مگه ؟
 
دخترم : هیچی مامان ! دیگه کی زنه ؟من : خاله بتی ، خاله مریم ، خاله آرزو ، مامان بزرگدخترم : دایی سعید هم زنه ؟من : نه اون مرده !دخترم : از کجا فهمیدی زنی ؟من : فهمیدم دیگه مامان، از قیافه ام .دخترم : یعنی از چی ؟ از قیافه ات
 
من : از اینکه خوشگلم ،دخترم : یعن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها